فرقه های مسیحیت




مسيحيت مانند هر دين ديگر، فرقه هاي متعددي دارد که برخي از آنها باستاني و برخي نسبتا تازه هستند، همچنين برخي از آنها پيروان بسيار و برخي ديگر پيروان اندک دارند. مسيحيان فرقه را کليسا مي نامند. در مسيحيت سه فرقه بزرگ و تعدادي فرقه کوچک وجود دارد. تفاوت بعضي از فرقه ها (مانند کاتوليک و ارتدوکس) با يکديگر بسيار کم است، ولي برخي از آنها (مانند کاتوليک و پروتستان) با هم بسيار تفاوت دارند.

مذهب پروتستان
پروتستان (Protestant) واژه اي فرانسوي است که از زبان لاتيني آمده و معناي آن معترض ‍ است. پروتستان نهضتي بود عليه ارتجاع مذهب کاتوليک. فشار بيش از اندازه کليساي کاتوليک و وجود دستورات بسيار سخنگيرانه آن و گرفتن باجهاي کلان از عوام بيچاره مسيحي، باعث گرديد که گروهي از روشنفکران از کليساي روم فاصله بگيرند و راهي جداي از مذاهب کاتوليک و ارتودوکس بجويند. آنان نخستين جريان معترضي بودند که تاريخ مسيحيت به خود مي ديد. لوتر رهبر اين نهضت در سال 1488 م عليه دکان روحانيت کاتوليک مبني بر خريد و فروش گناه و بهشت و عفونامه هاي پدران روحاني آشکارا به اعتراض برخاست. و اين مبناي نخستين مذهب پروتستان گرديد.
فليسين شاله مي گويد: «در قرون وسطي و پس از جنگهاي صليبي، در اثر پيدايش افکار نوين در اروپا، گروهي دريافتند که کليساي روم از کليساي اوليه دين عيسي دور شده است. از طرفي بعضي از پادشاهان اروپا از استيلأ روحاني رم رنج مي بردند و در صدد بودند خود را از بند پاپ رها سازند. اخذ مالياتهاي ارضي به وسيله کليسا موجب وخامت اوضاع و تحريک مردم عليه دستگاه روحاني شد. اين علل اخلاقي و سياسي و اقتصادي در قرن شانزدهم ميلادي اصلاحات جديدي را در دين ايجاد کرد. لوتر از اين فرصت مناسب استفاده کرد و به مخالفت عليه دستگاه کليساي رم قيام کرد و سازمان کليساهاي پروتستاني را به وجود آورد
کليساهاي پروتستاني با وجود اين که در برخي از مسائل با يکديگر اختلاف دارند، در اموري مشترک هستند: همگي با قدرت الهي پاپ مخالفند؛ بر خلاف کليساي کاتوليک داراي تشکيلات دموکراسي هستند؛ اشخاص غير روحاني در انتخاب پاسوران سهيمند؛ مؤمنان براي ارتباط با خدا احتياج به روحانيون ندارند؛ مقام کشيشي همگاني است؛ کشيشان ازدواج مي کنند؛ اعتراف به گناهان اجباري نيست؛ اساس ‍ شريعت کتاب مقدس است؛ مؤمن مي تواند به آزادي اصول عقايد خويش ‍را از کتاب مقدس به دست آورد و احتياجي به روحانيان کليسا ندارد؛ و به بکارت مريم و مقدسين و برزخ عقيده ندارند.
در کليساهاي پروتستاني در يک طرف مردماني محافظه کار و قديمي و در طرف ديگر مسيحيان آزاديخواه و حقيقت جو و عرفاني در مقابل يکديگر قرار دارند. بعضي از علماي الهي پروتستاني آزاديخواه، عقايد مسيحي را طبق مقتضيات زمان براي متجددين تفسير مي کنند. خودخواهي، گناه اصلي است و رستگاري در اجتناب از اغراض است. جهنم وجود ندارد ولي جهت شايستگان در جهان ديگر، سعادت برقرار است. مراسم به زبان کشوري انجام مي گيرد. افکار ملي به جدائي کليساهاي پروتستاني کمک مي کند. از اين جهت کليساهاي کاتوليک به ذکر ارزش بين المللي بودن کليساهاي کاتوليک مي پردازند و کليساي پروتستان را موجد اختلاف و جدائي جامعه مسيحي مي دانند. کليساهاي طرفدار لوتر در آلمان و کشورهاي اسکانديناوي و کليساهاي طرفدار کالون در فرانسه و سوئيس و هلند برقرار است. کليساي آنگليکان و کليساي فرقه ديگري از پروتستان در اکوس از تأسيسات انگلستان است.
از حدود پانصد سال پيش تا کنون فرقه هاي پروتستان بي شماري در مسيحيت پديد آمده اند. پروتستانها به رهبري متمرکز عقيده ندارند و براي روحانيت مسيحي ارزش چنداني قائل نيستند. پروتستانها بسياري از اعتقادات فرقه هاي ديگر را رد مي کنند و نوعي مسيحيت پيراسته را مي پذيرند. البته پروتستانها نيز بسياري اعتقادات غير عقلاني، مانند تثليث و فدا را همچنان حفظ کرده اند. در آئين پروتستان، مخصوصا در انگلستان و ايالات متحده آمريکا فرقه هاي بسياري ديده مي شود که در بعضي اعمال با يکديگر اختلاف دارند:
مغتلسه؛ تعميد کودکان را قبول ندارند، و بالغان را با فروبردن در مايع، تعميد مي دهند. تشکيلات آنان به کليساي ابتدائي شباهت دارد. با سوگند ياد کردن و خدمت نظام مخالفت دارند.
روشن گرايان؛ قرائت کتاب مقدس و تصفيه و تزکيه زندگي داخلي را طبق روش مخصوص از شرايط رستگاري مي دانند.
انجمن دوستان يا کاکرها؛ با دروغ و جنگ و بردگي دشمني دارند.
مورمونها؛ کتاب مقدس را حاکم مي دانند.
يکتا گرايان؛ طرفدار آزادي کامل ديني هستند و از حکمت وحدت مطلقه خدا پيروي مي کنند و تثليث را انکار مي کنند.
سالوتيان دسته ديگري از فرق پروتستانند.
صوفيان، آئين بودا و هندو و ساير اديان را با دين مسيح جمع کرده و متحد ساخته اند.

اقدامات و افکار جان ويگلف
در قرن چهاردهم ميلادي يک نفر از روحانيون انگليسي به نام جان ويگلف عليه قدرت پاپ قيام نمود. اين مرد که بين سالهاي 1384-1324 ميلادي مي زيست، با مراسم عشاء رباني، تدهين محتضر، اعتراف به گناه، صدور عفونامه از سوي پاپ و دخالت پاپ در امور سياسي- دنيوي مخالفت کرد. پاپ او را تکفير نمود و چهل سال پس از مرگش، جسد او را از خاک درآورده و سوزاندند. جان براي نخستين بار کتاب مقدس را به زبان انگليسي ترجمه کرد و پيروان او مردم را آموزش مي دادند. جان ويگلف با فحشأ و فساد و شرب مسکرات در ميان روحانيون بشدت مخالفت کرد. دربار انگلستان از جان حمايت کرد و همين حمايت باعث شد تا افکار او به زودي گسترش يابد. اقدامات و افکار جان ويگلف بود که زمينه هاي نهضت لوتر و کالون را فراهم ساخت. عصيان مارتين لوتر عليه مذهب مندرس و کليساي مرتجع کاتوليک بسيار ريشه دار و عميق بود. او نفي و محو مطلق مذهب کاتوليک را خواستار شد. کالون در ادامه راه لوتر اقدامات مشابه و مؤثري کرد. تعاليم کالون در فرانسه طرفداران بسياري پيدا کرد. فرقه پروتستان در حدود نود ميليون نفر پيرو دارد که اکثرا در آلمان، آمريکا و کشورهاي اسکانديناوي سکونت دارند. کليساي لوتر از کليساي کاتوليک جدا است؛ و از لحاظ سلسله مراتب، اختلافاتي با آن دارد. زبان مذهبي پروتستانها، انگليسي است.

مراسم و شعائر پروتستانها
مراسم و شعائر پروتستانها عبارت است از:
تعميد
اعتراف غير اجباري
تناول و افطار
تلاوت کتاب مقدس
حضور در کليسا و قرائت ادعيه لوتر
ازدواج

اعياد مذهبي پروتستانها با اعياد کاتوليک ها يکي است. برخي آمار تعداد پروتستانها را در جهان به دويست و شش ميليون نفر مي رساند. محل اجتماع پروتستانها در انگلستان، اسکاتلند، استراليا، آمريکا و کانادا مي باشد.

تفاوت هاي پروتستان با کاتوليک و ارتدکس
مصلحان پروتستان هيچ گونه اختلافي در محور «مسيح شناسي»، «عيسي خدايي» و «الهيات تثليثي» با ساير مسيحيان نداشتند و همه آنها «اعتقادنامه نيقيه» و ساير اعتقادنامه ها را تصديق مي کردند و آموزه «تجسد خدا» و «تثليث الوهيت» را کاملا قبول داشتند; در عوض در برخي مسائل اعتقادي و آيين هاي مذهبي راه خود را از ديگر مسيحيان جدا کرده بودند که برخي از آنها عبارتند:
1- يکي از مهمترين محورهاي اختلاف ميان پروتستان با دو شاخه ديگر، مسئله «حجيت کليسا» است. پروتستان ها معتقدند که «کتاب مقدس و، تنها کتاب مقدس، حجت است.» در حالي که کليساي کاتوليک معتقد است که: «مرجع تشخيص عقايد صحيح و واسطه فيض، کليسايي است که سلسله مراتب اسقف هايش، به رسولان و در نهايت به مسيح برسد.» طبق سخن کاتوليک ها کتاب مقدس بايد به وسيله کليسا و پاپ تفسير گردد، در حالي که از نظر پروتستان ها کتاب مقدس به هيچ مفسري نياز ندارد و هر شخص مسيحي مي تواند خود به کتاب مقدس مراجعه و آموزه هاي عقيدتي و احکام عملي را از آن استفاده کند. کليسا جماعت مؤمنان است و رئيسي جز مسيح ندارد; بنابراين هيچ فرد و نهادي واسطه فيض نيست. کليساي کاتوليک و ارتدکس، در بحث حجيت کليسا دو نکته را مطرح مي کردند:
ـ غير از کتاب مقدس، تعاليم شفاهي ديگري از حضرت عيسي باقي مانده و سينه به سينه نقل شده است.
ـ کليسا معصوم است و هرگاه در موضع فتوا دادن قرار مي گيرد، با تأييد «روح القدس» از خطا در امان مي ماند.
پروتستان ها هر دو امر را بي دليل مي دانند.
2- کليساي کاتوليک «فيض خداوند» و «اعمال صالح» را شرط سعادت بشر مي داند. اعمال نيک عبارتند از: احکام خدا، يعني احکام دهگانه عهد عتيق و اخلاق کامل مسيحيت. اخلاق مسيحيت قوانين عملي مشخصي است که بر عهده اشخاص گذاشته مي شود; مانند حضور در مراسم کليسايي، شرکت در عشاي رباني، حضور براي اعتراف به گناه و مواردي ديگر. اما پروتستان ها در حصول نجات، «ايمان» را کافي مي دانند. مارتين لوتر معتقد بود که: «وقتي خدا فردي را مي پذيرد، او را تغيير مي دهد. پس اعمال صالح نتيجه ضروري ايمان است.»
3- اختلاف ديگر در مسئله «عشاي رباني» است. کاتوليک ها اين آيين را به منزله تقديم قرباني به خداوند مي دانند که لازم است تحت اشراف روحانيان انجام پذيرد. به علاوه، بر اين مطلب پاي مي فشارند که در مراسم عشاي رباني، «نان و شراب» حقيقتا و ذاتا به «خون و گوشت مسيح» تبديل مي شود و اين آموزه را «تبدل جوهر» مي نامند. اما لوتر هر دو مطلب را رد نمود و معتقد بود که خداوند در همه جا حضور دارد و در نظريه «همذات شدن با خدا» اين نکته را مطرح کرد که خداوند از همان اول در اجزاي نان و شراب حضور داشته است. البته اصلاحگران سوئيسي همچون تسوينگلي به اين باور رسيدند که نان و شراب صرفا نماد حضور مسيح در آيين عشاي رباني هستند.
4- يکي ديگر از موارد اختلاف، مسئله «اعتراف» است. شخص گناهکار مقابل کشيش مي ايستد و اعتراف خود را در حالي که سرش را به موازات کمربند کشيش خم کرده، اظهار و اعلام پشيماني مي کند. کشيش نيز شخص توبه کننده را به تناسب بزرگي گناهش به دعا، روزه و زيارت هاي مخصوص مکلف مي سازد. کليساي پروتستان مخالفت خود را با اعترافات و آمرزش گناهان به دست کشيش و با شفاعت خواستن از مقدسات اعلام کرده است.
5- کاتوليک ها به «برزخ» اعتقاد دارند. برزخ جايگاهي است که مؤمنان گناهکار، يعني کساني که پس از تعميد گناه کرده و مجازات دنيوي مقرر را تحمل نکرده اند، پس از مرگ مدتي در آن جا کفاره گناهان را مي گذرانند. ارتدکس ها هم به برزخ اعتقاد دارند ولي چنين اعتقادي نزد پروتستان ها پذيرفته نيست.
6- کاتوليک ها مناصب کليسايي را به 7 رتبه تقسيم مي کنند، اما پروتستان ها و ارتدکس ها مناصب را تنها سه رتبه مي دانند: اسقفي، کشيشي و شماسي. به علاوه، لزوم تجرد کشيشان را هم انکار مي کنند. لوتر تأکيد مي کرد که بايد به کشيشان اجازه زناشويي داده شود.
7- دعا براي مردگان، که در کليساي کاتوليک و ارتدکس تجويز شده است و سبب دريافت احتمالي نور الهي است، در کليساي پروتستان فاقد ارزش است. به گفته لوتر، زيارت اماکن مقدس، روزه و برگزاري مراسم دعا براي مردگان، بايد منسوخ شود.
8- تصاوير شخصيت هاي مقدس کليسايي و فرشتگان، از ديرباز مورد احترام فوق العاده کليساي کاتوليک بوده و طبق تعاليم رسمي کليسايي، احترام به تصاوير، تنها در صورتي که به قصد احترام به شخص صاحب تصوير باشد، جايز است. پروتستان ها وجود تماثيل و تصاوير در کليسا را جايز نمي دانند و اين گونه احترام را پرستش تلقي مي کنند. امروزه بيش از نيمي از مسيحيان جهان پيرو کليساي کاتوليک، حدود 30% تابع کليساي پروتستان و 15% پيرو کليساي ارتدکس هستند. کشورهاي آلمان، هلند، فرانسه، نروژ، سوئد، دانمارک، فنلاند، سوئيس، آمريکا، کانادا، نيوزيلند، استراليا و آفريقاي جنوبي از کشورهايي هستند که پروتستان در آن جا طرفداران بيشتري دارد. در حال حاضر تمام گرايش هاي پروتستاني به آمريکا راه يافته اند و اين کشور از مهمترين مراکز پروتستان به شمار مي آيد. در سده اخير، پروتستان ها تبليغات مسيحيت را در ايران سازمان دهي کرده اند.